مفتی: شیخ علی محمد صفتی
ترجمه از:سرویس دین و دعوت
من دوست دارم وارد بهشت شوم، دوست دارم با نفس مبارزه کنم، دوست دارم، هر روز دست مادرم را ببوسم، دوست دارم، از وسوسههای شیطان دور باشم، دوست دارم، خداوند در روز قیامت مرا بهعنوان بندهای ربّانی بپذیرد(ان شاء الله) دوست دارم که برادرانم را دوست داشته باشم و ایمانم همیشه در بالاترین درجه باشد، برای این مقصود باید چه کار کنم؟پاسخ:
شیخ علی محمد صفتی نویسندهی مسلمان، امام و خطیب وزارت اوقاف و امور اسلامی در کویت، از طریق سایت اینترنتی «اسلام آن لاین» در پاسخ میگوید:
برادر بزرگوارم! سؤالهایی که طرح کردهای دلیل بر فطرت پاک تو و گرایش زیاد تو در رسیدن به درجات بالا و دادن حق هر صاحب حقی است و این آرزوهای بزرگ، با ایمان متحقق میشود.
چنانکه «سفیان ثوری» میگوید: «ایمان به ادعا و آرزو و شعار نیست، بلکه آن است که در قلب انسان بنشیند و عمل آن را تصدیق کند.» از اینجاست که با هم در فضای ایمان عروج میکنیم تا رضایت خداوند، نیکی والدین و موفقیت در رسیدن به بهشت را محقق سازیم. ای برادر عزیز، هر کس که طالب بزرگی باشد، باید شبزندهدار باشد چنانکه شاعر میگوید:
«خوشا به حال کسی که شبزندهدار باشد و به یاد مولایش سینهاش بتپد. همچون ستارگان شب، تک و تنها برخیزد و با شوق به سوی خدا رود در حالی که خدا او را میبیند.»
از اینرو است که «فضیل عیاض» میگوید: «بر قلبهای شما چشیدن شیرینی ایمان حرام است مگر آنکه در دنیا زهد پیشه کنید.» همچنین در جای دیگر میگوید: «هنگامی که نتوانستی در شب قیام کنی و روزها را روزه بگیری، بدان که تو محرومی.»
دعوتگر صادق حامل قلبی است که چون کهکشانی شعلهور است و از این جهت «حاکم» در «مستدرک» خود و «طبرانی» در «معجم» به سند صحیح از رسول خدا(ص) روایت میکنند که: «ایمان در درون سینهی شما همچون لباس کهنه میشود از خداوند بخواهید که ایمان را در قلبهایتان زنده کند.» و این یعنی آنکه ایمان همانند لباسی که مدت زمانی بر آن بگذرد یا چرک بگیرد در قلب انسان کهنه میشود. در برخی مواقع ابرهای گناه و معصیت قلب مؤمن را میپوشاند و این همان تصویری است که رسول خدا(ص) آن را ترسیم میکند:
«ما من القلوب قلب الا و له سحابه کسحابة القمر، أذعلته سحابه أظلم و اذا تجلت عنه أضاء»
گاهی ابرهای تاریک، مانع تابش نور به قلب مؤمن میشوند و در تاریکی و گمراهی باقی میماند و هنگامی که میکوشد ایمانش را تقویت نماید، آن ابرها کنار میروند و دوباره نور به قلبش باز میتابد و آن را روشن میکند. از اینرو برخی از سلف صالح گفتهاند: «از نشانههای دانایی بنده آن است که از آنچه سبب کاستی ایمانش میشود، پرهیز کند.» همچنین از نشانههای بندهی دانا آن است که «بداند وسوسههای شیطانی از کجا وارد قلبش میشوند.»
1) ای برادر بزرگوار! چارهای جز بازگشت به ایمان نیست. اگر به سوی ایمان بازگشتی و به مقتضیات آن رسیدی آنچه میخواهی متحقق میشود و لذا برای تو قاعدهای میگذارم که دلالت بر وجود یا عدم وجود ایمان میکند. امام ابن جَوْزی میفرماید: «ای مطرود از درگاه و ای محروم از دیدار دوستان! هرگاه خواستی مقامت را در نزد خداوند بدانی بیندیش در آنچه که تو را به کار گرفته و به اعمالی که تو را بهخود مشغول کرده است، چه بسیارند بر دروازهی خالق ولی در آن داخل نمیشود مگر آنان که به او یاری رساندهاند؛ همهی قلبهایی که صلاحیت قرب دارند، همهی سینههایی که بار دوستی حمل میکنند و همهی نسیمهایی که شبیه نسیم سحرگاهان است.
پس هر کس که می خواهد بداند به صورت نسبی در چه فاصلهای ایستاده است و در چه جایی از اوامر و نواهی او قرار دارد، باید به حال خود بنگرد و آنچه او را مشغول ساخته است؛ اگر او مشغول دعوت و امور آن است و در نجات مردم از آتش جهنم تلاش میورزد و کار را بهخاطر دستیابی به بهشت انجام میدهد و به ضعیف و نیازمند کمک میکند و به پدر و مادر احسان میورزد، پس او را به قرب الهی بشارت باد؛ زیرا خداوند جز کسی را که دوست دارد به عمل خیر توفیق نمیدهد و اگر کسی از دعوت منصرف است و با دعوتگران دشمنی میورزد، از انجام دادن اعمال خیر بهدور است، مشغول دنیا و کسب آن است و به قیل و قال و فراوانی سؤال با وجود عمل اندک مشغول است و یا از هواها و شهواتش پیروی میکند، بداند که از خداوند دور است و از آنچه که او را به بهشت نزدیک میکند، محروم است. خدای عزوجل در قرآن کریم میفرماید:
«من کان یرید العاجله عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلها مذموماً مدحورا، و من اراد الاخرة و سعی لها سیعها و هو مؤمن فاولئک سعیهم مشکوراً.»
برادرم اگر میخواهی در هر چیزی به خیر دست یابی، باید آنچه تو را بندهای ربانی و نیکوکار نسبت به والدین و آرزومند بهشت میسازد، انجام بده. ایمان را در قلبت زنده و بیدار گردان، چرا که ایمان عامل دستیابی به همهی چیزهایی است که مؤمن را در دنیا و آخرت شادمان میسازد. مرد ایمانی کلید همهی چیزها و قفلکنندهی همهی شرهاست. وسایلی که ایمان را برمیانگیزد و در نفس جایگیر میسازد، بسیار متعدد است و از جملهی آنها زیاد انجام دادن طاعات و اعمال صالح میباشد.
2) روی خود را صادقانه به سوی خداوند بگردان، زیرا خداوند میفرماید: «هنگامی که بندهای با تمام وجود به سویم روی آورد، من با انداختن دوستی و رحمت در قلوب بندگانم به او روی میآورم.» دوست عزیز! پس خداوند عزوجل را بزرگترین و عالیترین هدف در زندگی بشمار:
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ» «جن و انسانها را جز برای عبادت خویش نیافریدهایم.»
3) دائماً از رسیدن به درجات بالا خود را آگاه بگردان و هدفت را در زندگی رضایت خداوند عزوجل قرار ده و بهخاطر رسیدن به بهشت کار کن و به اندازهی توانت در رسیدن به این اهداف بزرگ تلاش کن.
4) از اسوههای بزرگ در تاریخ اسلامی، از جمله صحابه و تابعین و سلف صالح پیروی کن.
5) هر دقیقه و هر لحظه را سرمایهی بانک ایمانت قرار بده و آن را غنیمت بشمار.
6) همنشین نیکو داشته باش پیامبر خدا(ص) میفرماید: «فرد بر دین دوستش میباشد. پس هر کس ببیند که با چه کسی دوست است!»
7) دوست خوب کسی است که تو را در انجام طاعت و دوری از گناهان یاری میرساند.
8) قیام شب و دعا هنگام سحر.
9) مداومت بر تلاوت قرآن و اوراد و تفکر و تأمل و تدبر در اسرار قرآن.
10) حریص بودن بر نشر دعوت در راه خدا و عمل برای دین به اندازهی توانایی.
برادرم بر این توصیههای دهگانه به منظور رسیدن به ربّانیت این را اضافه میکنم که خداوند میفرماید: «قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» ربانیت یعنی انتساب به رب و این انتساب جز به تطبیق این آیه محقق نمیشود، که در همهی احوالِ خود، برای رب العالمین باشیم.
ربانی بودن جز با عبادت خدای عزوجل در مفهوم کامل عبادت بهدست نمیآید. یعنی در زندگی و مرگمان و بلکه همهی حرکات و سکنات در پی رضایت خداوند سبحان باشیم، سخن نگوییم مگر بدانچه خدا از آن راضی است، عملی انجام ندهیم مگر آنچه خدا از آن راضی است و همهی سخنان و افعال و نیتهایمان را جز خدا بهسویی نگردانیم. عبادت تنها با بالا و پایین بردن سرها در اوقات معین و بخشش درهمهای کم در طول سال و یا گرفتن روزه ایامی مشخص، یا حرکت دادن زبانها به برخی اذکار نیست، بلکه اعمالی که انسان را به مرتبهی ربانی بودن میرسانند بسیار زیاد و غیر قابل شمارشاند و همهی لحظات زندگی ما را در بر میگیرند و این در حقیقت فضل خداوند بر ما مردم است. تو در هر مکان که جستوجو کنی، خدا را در آنجا مییابی و هر لحظهای که بر تو میگذرد باید خداوند از تو راضی باشد و همانگونه که گمان میبری، او می خواهد تو را در آن حال ببیند، این است که تو ربّانی میشوی.
برادرم خدا در آنچه دوست دارد و بدان راضی است تو را موفق بدارد.
نظرات
الا إن سلعة الله غالیة! ألا و هی الجنة.